معرفی کوتاه کتاب:

 پرخواننده‌ترین نویسنده آمریکای لاتین بعد از گابریل گارسیا مارکز است. در این کتاب سخن از روح جهان و افسانه‌ی شخصی هر فرد است که چگونه به دنبال گنج با کیمیاگر همراه می‌شود. این رمان پر کشش با ترجمه دل آرا قهرمان توسط انتشارات فروزان روز بیش از ۴۲ بار تا کنون به چاپ رسیده است.

جملاتی زیبا از کتاب:

فاطمه در آستانه‌ی خیمه ظاهر شد. با هم به نخلستان رفتند. می‌دانست که این خلاف سنت است، ولی حالا دیگر اهمیتی نداشت.

  • من می‌روم. می‌خواهم بدانی که باز می‌گردم، من تو را دوست دارم، چون .

فاطمه حرفش را قطع کرد:

  •  دیگر چیزی نگو، آدم دوست دارد چون دوست دارد، همین. هیچ دلیلی برای دوست داشتن وجود ندارد. (ص۱۱۷)

شبی که به آسمان بی‌مهتاب می‌نگریست به کیمیاگر گفت:

  • قلب من از رنج کشیدن می‌ترسد.
  • به او بگو که ترس از رنج از خود رنج بدتر است. و بگو که هیچ قلبی وقتی به دنبال رویاهایش بوده است هرگز رنج نکشیده، چون هر لحظه‌ی این جستجو، لحظه ملاقات با خدا و ابدیت است.(ص۱۲۴)

 و مرد جوان در روح جهان غرق شد و دید که روح جهان جزیی از روح خداست و دید که روح خدا، روح خود اوست.

پس او هم حالا قادر بود که معجزه کند. (ص۱۴۵)

مطالب بیشتر:

داستان‌های عاشورایی

رمان ایرانی

ادامه مطلب

گلوله‌های داغ / رضا کشمیری

ای حماسی ترین عشق عالم

پنجره‌های تشنه / مهدی قزلی

روح ,رنج ,دوست ,کیمیاگر ,چون ,جهان ,روح جهان ,دید که ,بگو که ,که روح ,از روح

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

˙·˙•☁☂مفرد مذکر غائب(عج) ☂☁•˙·˙ کسب درآمد از اینترنت مهجور پژوهش سرای بوعلی سینای گلپایگان اموزش جامع بازی انفجار کاجیی سایت سازان برتر نوشته هایی برای خواندن دبیرستان شاهد پسران دوره اول خرم آباد